درس 11: معرفی حوزههای صدایی و کلامی
آرش آبسالان
«پیش از هر چیز صدایتان را کشف کنید.»
صدای من به چه کاری میآید؟
جهان امروز ما پر است از تخصصهای متفاوتی که در حوزه صدا و گفتار وجود دارند. با این همه میتوان حوزههای صدایی و کلامی را به سه گروه کلی دستهبندی کرد:
الف) حوزه «خوانندگی» اعم از خوانندگی، قرائت، مداحی، تواشیح، مولودی و …
ب) حوزه «سخنوری» اعم از وکالت، بازاریابی، سیاست، مشاوره، مذاکره و…
ج) حوزه «صداپیشگی» اعم از بازیگری، گویندگی، دوبله، مجریگری، استندآپ و…
همانگونه که در نمونههای مثالی بالا میتوان دید، هر یک از این حوزهها شاخههای متعددی دارند و هر شاخه از تنوع بسیاری برخوردار میشود. بهعنوان نمونه حوزه خوانندگی را میتوان به دو گروه «مبتنی بر علم موسیقی (نتنویسی)» و «مبتنی بر انتقال سینه به سینه و گوشی» (مانند نوحه خوانی) تقسیم کرد. تنوع هر یک از این دو گروه باز بسیار خواهد بود (مانند پاپ، رپ، کلاسیک، سنتی و…).
در هر یک از این حوزهها کلاسها آموزش تخصصی در سطح آموزش عالی، آموزشگاهی و کارگاهی در سه شکل عمومی، خصوصی و نیمهخصوصی مشاهده میشود. عناوین متفاوتی که در این حوزه وجود دارند عبارتند از: «دورههای صداسازی؛ سولفژ؛ آواز؛ صدا و بیان بازیگری؛ دورههای سخنرانی؛ کارگاههای انگیزشی؛ نوحهخوانی؛ قرائت و ترتیل؛ تواشیح؛ کارگاههای نفوذ کلام؛ و…». روشن است که هر یک از این حوزهها شیوههای آموزشی و اجرایی خودشان را دارند، پس روشهای مقدماتی خاص خود را هم دارند.
الف) حوزه خوانندگی:
در این حوزه هنرجو با توجه به تعریف و خط مشیای که استاد تعیین میکند باید «جای صدای خود» را بیابد و همواره از همان جا استفاده کند. در این حوزه هنرجو فوت و فن لازم برای تسلط بر «جای صدا» در شیوه و سبک خوانندگی مورد نظر را فرا میگیرد. بههمین سبب یکی از نخستین مهارتهایی که هنرجو باید فرا بگیرد «صداسازی» است. هر یک از حوزههای خوانندگی جدای از اشتراکات تمرینی شیوه صداسازی خاص خود را دارند. بهعنوان نمونه، تمرینی با نام «فخه گربه» فقط مختص خوانندگی راک است و در دیگر شیوههای خوانندگی نه تنها کاربرد ندارد که غلط هم محسوب میشود.
ب) حوزه سخنوری:
در حوزه سخنوری اصولا مقولهای با نام «جای صدا» کمتر دیده میشود. در کلاسهای این شاخه عموما مجموعهای از «بایدها – نبایدها»ی سخنرانی گفته میشود و اگر هم بحثی از صداسازی بهمیان آید، بسیار مقدماتی و حتی ناکارآمد است. عموم این دورهها در حوزه صداسازی (اگر از استاد متخصص بهره نبرند) ضعفهای اساسی دارند. در این حالت اگر هنرجویی مایل به کار روی تواناییهای صوتی خود باشد، ناگزیر باید دورههای آموزشی جداگانهای را پشت سر بگذارد.
ج) حوزه صداپیشگی:
اگرچه صداپیشگی در لغت معادل دوبلور بهکار میرود، اما منظور ما از صداپیشگی فراتر از دوبله است. در این حوزه (که شامل انواع بازیگری و انواع اجرا میشود) هنرجو جدای از مباحث متنی، شیوه ایجاد تغییرات صدایی را فرا میگیرد. لازمه صداپیشگی آن است که هنرجو بر انواع جاهای صدای خود مسلط شود، تا بتواند صدا و نحوه گفتار متناسب با متن و شخصیت را خلق کند. در عموم این حوزهها هنرجویان عموما پس از مدتی راه خود را مییابند. اگر چه در حال حاضر ضعف دانش در این حوزه بسیار دیده میشود، اما عموم هنرجویان پس از حدود دو سال تمرین صاحب شاخصههای صوتی خاصی میشوند. چه بهتر که این حوزه از سطح دانش فنی بالاتری بهرهمند شود.
با این دستهبندی حالا بهاعتباری میتوان:
سخنوری را فعالیتی صوتی کاملا باز در محدوده «صدای طبیعی» با گستره رزونانسی آزاد دانست.
خوانندگی را فعالیتی صوتی پایبند به «جای صدا» و محدود به یک گستره رزونانسی دانست.
صداپیشگی را فعالیتی صوتی مبتنی بر «قرارداد جای صدا» با گستره رزونانسی بسته یا آزاد دانست.
اما جای صدا چیست؟ منظور از رزونانس چیست؟ از کجا جای صدا شناخته میشود؟ چگونه جای صدای خود را بیابیم؟ آیا ملاک فقط یافتن جای صدا است؟ منظور مربی از اینکه صدا را جلوی دهان یا عقب دهان بینداز، چیست؟ این که «صدا باید از دیافراگم بیاید» یعنی چه؟ مگر سبکهای مختلف آوازی یا سخنرانی جاهای صدای متفاوتی ندارند؟ اصولا جای صدا را با چه معیاری تعیین میکنند؟ تمرین دارد؟ رشد خواهم کرد؟ مناسب من هست؟ برای من دیر نیست؟ تغییر خواهم کرد؟ مناسب هستم؟ امکاناتش را دارم؟ چقدر وقت میبرد؟ و…
همه اینها پرسشهایی هستند که حتی هنرجویان قدیمیتر هم با آن مواجه هستند (بماند که یک بار یکی از پیشکسوتان بازیگری برایم اعتراف میکرد که اگر چه صدای دیافراگمی را بهخوبی میشناسد اما هنوز ساز و کار و مفهوم «دیافراگم» را بهدرستی نمیشناسد و در انتقال این مفاهیم به هنرجویانش مشکل دارد.). برای بسیاری از هنرجویان سروکله زدن با حوزه صدا کلنجار رفتن با مفاهیمی انتزاعی است (تصور کن…، خیال کن…، سعی کن…، بفرست…) در حالی که حوزه صدا کاملا عینی و لمسی و حتی دیدنی است. کافی است به لرزههای سازی همچون طبل یا صفحه سنج چشم بدوزید یا ضربات کلنگ روی دیوار را با دست لمس کنید. واقعیت آن است که:
صدا عینیتر از آن است که فقط با انتزاع ذهنی آموزش داده شود.
برای این منظور اگر سه حوزه مذکور را سه حوزه تخصصی بدانیم، آنوقت ضروری است برای فهم تمامی این مفاهیم (که در هر سه حوزه مشترک هستند) جدای از دورههای مقدماتی در هر حوزه، یک دوره عمومی و پیشنیاز را پشت سر بگذاریم. بسیاری از هنرجویان در روزهای نخست در درک مفاهیم اولیه صوت دچار سردرگمی هستند. آنها مدام صدای خود را بالا و پایین میکنند اما نمیدانند چرا مربی میگوید «خوب است، نزدیکتر شدی! آهان همینه! نگهش دار…» و در روز بعد: «خدای من! باز که از دست دادی!». آخر چه چیز را از دست دادم؟
حداقل سردرگمی آن است که هنرجوی بینوا معنا و مفهوم برخی از اصطلاحات را متوجه نمیشود. در این حالت داشتن یک دانش مقدماتی ضروری است. اجازه دهید این دانش مقدماتی و رویکرد جدید را «پیشصدا-سخنسازی» بنامیم.
«پیش صدا سازی» و «پیش سخنوری» یا به اختصار «پیش صدا-سخنسازی» مقدمهای بر انواع حوزههای مختلف آموزش مهارتهای صدایی و کلامی است. این حوزه مانند دروس عمومی یا دبستانی است که پیش از تحصیل در گرایشهای تخصصی عمل میکنند. پس از گذراندن این دوره است که ماهیت غلط پرسش «صدای من به چه درد میخورد؟» را متوجه خواهید شد.
یک صدای سالم کمابیش همه نوع قابلیتی را دارد. این صدا فقط نیاز به پرورش دارد. بر این اساس پرسش اصلی و درست آن است که:
شما میخواهید در چه شاخه صوتی-کلامی فعالیت کنید؟ و چقدر برایش وقت بگذارید؟
تصویر برگرفته از: https://www.nytimes.com/2019/12/24/reader-center/voice-voiceover-creativity.html