درس 12: گفتار زیر میکروسکوپ – قسمت اول

آرش آبسالان


«اسمش چیه؟ صداش چیه؟» نخستین درس­‌­مان بود.


در همان کلاس اول دبستان و در نخستین آموزش‌ها، معلم نازنین‌­مان دو موضوع مهم در گفتار (Speech) را به ما آموخت: «تفکیک صامت از مصوت». اگر گفتار را زیر میکروسکوپ بگذاریم، در کوچکترین جزء دو گروه واجی می‌­توان یافت:

  • صامت­ یا همخوان (Consonant) مانند: ب، پ، ت، ج، خ…
  • مصوت یا واکه (Vowel) شامل: آ، اَ، اِ، ایی، اُ، او

بر این اساس فعالیت­ کلامی ما از دو گونه واج اصلی ساخته می­‌شود که دو پایه اصلی آواهای گفتاری هستند. اجازه دهید حوزه تمرینی متمرکز بر فعالیت­‌های واکه­‌ای را حوزه «تمرین صدا» و حوزه متمرکز بر فعالیت­‌های همخوانی را حوزه «تمرین بیان» بنامیم.

حال اگر فردی در تولید همخوان­‌ها مشکلی داشته باشد (حتی در حد «ش» شش نقطه یا «س» کمپرسی) آن‌­وقت نخستین و شاید تنها چیزی که جلب توجه خواهد کرد، همین اختلال تولید است. چه بسیار افراد سرشناسی که همگان پیش از به­ یاد آوردن سخنان آنها، شیوه تولید مثلا «ش» یا «س» آنها را به­‌خاطر می­‌آورند. پس به­‌نظر ضروری است پیش از فراگیری فنون سخنوری، آوازی و یا صداپیشگی «اختلال تولید همخوان­‌ها» را بر طرف کرد.

چند نفر در اطراف خود سراغ دارید که پیش از گفته­‌های­‌شان نحوه گفتن­‌شان را به یاد می­‌آورید؟

تغییر میدان توجه از «گفته» به «مدل گفتن» محدود به اختلال در تولید همخوان­‌ها نیست. آهنگ، واژه گزینی، لهجه، جنس صدا، تاخیر در تولید و موارد بسیاری از این دست زیرساخت­‌های گفتار هستند که در صورت اختلال سبب تغییر جهت توجه شنونده می­‌شوند. همه این موارد در لایه نخستین گفتار نیستند. در حال حاضر ما در مرکزی­‌ترین لایه گفتار (صامت و مصوت) هستیم، پس لایه­‌های دیگر را در مباحث آینده بررسی خواهیم کرد.

جدای از همخوان­‌ها شیوه تولید واکه­‌ها هم مهم است. همخوان‌­ها از خود صدا ندارند و فقط در حد «اسم» هستند (اسمش چیه؟). در واقع هویت آوایی همخوان‌­ها از واکه‌­ها می‌­آید، پس پیش‌­نیاز تقویت بیان «صدا» است. یک جمله یا نصیحت مهمی همچون «تا توانی دلی به‌­دست آور» را با یک نوع لهجه خاص یا با صداهایی همچون تودماغی، خش‌دار یا خشن تصور کنید، هم­‌زمان همان جمله را با صدایی گرم و دلنشین تجسم کنید. بدون شک شما هم موافق هستید که جملات با جنس صداهای متفاوت اثرات متفاوتی خواهند داشت. پس جدای از شیوه تولید «جنس صدا» هم فاکتور مهمی در تغییر جهت توجه شنونده است. بر این اساس باید گفت ضروری است پیش از فراگیری فنون تخصصی در انواع حوزه­‌های صدایی و کلامی «اختلال تولید واکه­‌ها» یا همان «اختلال صدا» را هم بر طرف کرد.

به‌آسانی نمی‌­توان بدون توجه به این زیرساخت‌­های بنیادین انتظار اثرگذاری صوتی یا کلامی موثر را داشت. چهار سده پیش از میلاد مسیح سخنور نامداری به نام «دموستن» (دموستنس) در یونان باستان برای رفع لکنت دانه­‌های شن زیر زبان می‌­گذاشت. بسیاری او را نمونه یک سخنران چیره­‌دست درعهد باستان می‌­دانند، اما چه ضرورتی داشت که او دانه‌­های شن زیر زبانش بگذارد؟ مگر چیره­‌دست نبود؟ مگر قادر به ایجاد هیجان در مخاطبین خود نبود؟

خلاصه آن که، در زیربنایی‌­ترین حوزه اختلالات گفتاری، پایه تولید هر واژه (و بالطبع هر جمله و گفتاری) دو عنصر واجی همخوان­‌ها و واکه‌­ها هستند. اختلال در هر یک از این دو حوزه منجر به اختلال در گفتار و در نتیجه ناکارآمدی یا افت ارزش­‌های سخن خواهد شد (اگر چه الزاما هم در همه جا چنین نیست). پس ضروری است پیش از ورود به مباحثی همچون صداسازی یا فراگیری فنون سخنوری، نخست اختلالات واجی (اعم از واکه و همخوان) را برطرف کرد. این همان رسالت «پیش صدا-سخن­‌سازی» است.

 

 


تصویر برگرفته از: http://www.clipartbest.com/clipart-ycoaKxk9i


نوشته‌های مرتبط


دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این قسمت نباید خالی باشد
این قسمت نباید خالی باشد
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.
شما برای ادامه باید با شرایط موافقت کنید

فهرست